از مهر چه گفتم من و از کینه چه گفتی؟
آوخ که به این عاشق دیرینه چه گفتی!
خون می چکد از بوسه ی گرمت چه بگویم
ای نشتر جان سوز به این سینه چه گفتی؟
چون شمع سراپا شرر گریه ام ای خار
با این تن پر آبله و پینه چه گفتی؟
ای کاش که از رستم پیروز نپرسند
از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی
از خویش مکدر شد و چشم از همگان بست
ای آه جگرسوز!... به آیینه چه گفتی؟
"فاضل نظری"
طبقه بندی: شعر،